صفحات

۱۳۹۰ تیر ۱۸, شنبه

اما تو بيشتر بترس!...

 
مي ترسم!
پنهان نمي كنم، مي ترسم!
از باتوم تو مي ترسم!
وقتي كه بر سرم فرود مي آيد.
از شلاقت در شكنجه گاه
و رگبارت در خيابان...

پنهان نمي كنم مي ترسم وقتي كه شليك مي كني
وقتي كه شلاق مي زني
وقتي كه به رگبار مي بندي.

مي ترسم، اما تو بيشتر بترس!
بترس از وقتي كه نمي ترسم!
و نعره زن در خيابانها
در به در گماشتگانت را مي جويم.

بترس!
بيشتر بترس!
بيشتر! ...

Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Twitter :: Facebook ::

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر